تشکیلات جهانی بهائیت در راستای جذب و گسترش نفوس بهائی و ترغیب همجنس گرایان به عضویت در فرقه ضاله بهائیت ،تلاش می کند که رفتارهای همجنس گرایانه را به همجنس گرایی تعدیل دهد تا شامل داوریهای اخلاقی و مذهبی قرار نگیرد.
امروزه تشکیلات بهائیت در تلاش است که همانند همجنسگرایان ، هم جنس گرایی را از مفاسدی نظیر زنا و فحشاء و حتی لواط ( هم جنس گرائی مردان ) و مساحقه ( هم جنس بازی زنان ) تفکیک کند و تعالیم بهائی را به سمت سازگاری با آنها و مطابقت با نظریات همجنسگرایی سوق دهد و این تعامل را همانند اعجاز پیامبران و انبیاء معرفی نماید!.
تشکیلات جهانی بهائیت معتقد است که امروز تعالیم بهائی برخلاف ادیان آسمانی یهودیت ، مسیحیت و اسلام که نگرش آنها به همجنسگرایی مبتنی بر گناه است و برای مرتکبین آنها مجازات قائل هستند همجنسگرایی را یک گناه و همجنسگرا را فاسق نمی داند و معتقد است که همجنسگرایی حاصل عشق و محبت شدید میان دو همجنس است ! علی رغم اینکه در بند 107 کتاب اقدس روابط جنسی میان افراد همجنس تحریم شد ه است ،تشکیلات بهائیت این انقلاب جنسdsexul revolutionl را می پذیرد و این ارتباط را حاصل گناه و فسق نمی داند تا آنجاکه برای تشکیلات جهانی بهائیت مسئله این است که تبلیغ نماید ، فرد همجنس گرا می تواند پس از بهایی شدن بر ارتباطات جنسی خود تاکید بورزد!
بنابر این تشکیلات جهانی بهائیت در راستا جذب و گسترش نفوس بهائی تلاش می کند که رفتارهای انحرافی همجنسبازی را به همجنس خواهی تقلیل دهد تا شامل داوریهای اخلاقی و مذهبی قرار نگیرد و از آنجا که رفتار همجنسگرایانه نوعی رفتار مبتنی بر "اختیار" است بنابر این شامل داوری اخلاقی می شود و این در حالی است که همجنس خواهی که صرفاً تمایلی است که همجنسگرا به فرد همجنس دارد فاقد "اختیار" است و شامل داوری اخلاقی نمیشود.
اما آنچه که اهمیت دارد آن است که ادیان آسمانی یهودیت ، مسیحیت و اسلام و فیلسوفانی همچون افلاطون ، توماس آکویناس و کانت از جمله فیلسوفانی هستند که قائل به تقلیل رفتارهای همجنسگرایانه به همجنسگرایی نیستند و همجنسگرایی را یک نوع رفتار می دانند تا یک تمایل درونی و بدین سان قائل به داوریهای اخلاقی در مورد همجنسگرایان هستند .
اما از سوی دیگر اگر همجنسگرایی و رفتار همجنسگرایانه را نوعی بیماری بدانیم دیگر نمی توانیم آنها را اخلاقاً محکوم کنیم . تا قبل از سال 1974 انجمن روان پزشکان امریکا ( ApA ) همجنسگرایی را نوعی اختلال روانی می دانست . اما در سال 1974آن انجمن رسماً اعلام کرد که در این مورد خطا کرده است . امروزه تقریباً اکثریت قریب به اتفاق متخصصین ذیربط همجنسگرایی را بیماری نمی دانند البته در بسیاری مواقع ممکن است همجنسگرایی به خاطر فشارهای اجتماعی زیادی که بر فرد همجنسگرا وارد می شود به انواع اختلالات روحی و رفتاری بینجامد . بنابر این اگر رفتارهای همجنسگرایانه را بیماری ندانیم حق داریم درباره حسن و قبح آنها بپرسیم و آنها را مورد داوری اخلاقی قرار دهیم .
مهمترین برهانی را که در تقبیح اخلاقی رفتارهای همجنسگرایانه اقامه شده است برهان امر غیر طبیعی است . همانطور که گفته شد افلاطون ، توماس آکویناس و کانت از جمله فیلسوفانی هستند که بر مبنای این برهان رفتارهای همجنسگرایانه را تقبیح کرده اند حکیمان و فقیهان مسلمان نیز همین برهان را مهمترین مبنای عقلی تقبیح رفتارهای همجنسگرایانه قرار داده اند.
اما معنای طبیعی و غیر طبیعی بدین معنا است که تمام اندام های بدن انسان غایت ، نقش یا کارکرد ویژه ای دارند که اصولاً برای انجام آن طراحی شده اند . بطوری که اگر اندامی در خدمت غایت خود باشد و نقش اصلی خود را ایفاء کند در وضعیت «طبیعی» است و اگر برخلاف آن نقش یا غایت بکار گرفته شود در وضعیت «غیر طبیعی» است .آشکار است که غایت اصلی اندام های جنسی را باید «تولید مثل» بدانیم بنابر این رفتارها و مناسبات همجنسگرایانه را باید غیر طبیعی تلقی کنیم زیرا در این گونه مناسبات بکار گیری اندام های جنسی به تولید مثل نمی انجامد . بنابراین مطابق تفسیر کارکرد گرایانه اولاً همجنسگرایی امری غیر طبیعی خواهد بود و ثانیاً به آن دلیل که غیر طبیعی است غیر اخلاقی نیز هست.
نظر کانت در مورد رفتار هم جنس گرایانه نیز بر همین مبنا استوار است .کانت برای توضیح رأی خود از مفهوم Crimina Carnis ( جرائم جنسی یا کاربرد ناصواب قوای جنسی ) بهره می جوید .
کانت جرائم را بر دو نوع تقسیم می کند :
1- رفتارهایی که موافق طبیعت اما خلاف عقل سلیم است . این رفتارها خلاف اصول اخلاقی ای است که بر ما انسانها از آن حیث که موجوداتی صاحب عقل هستیم فرض است . از نظر کانت خیانت ورزیدن به همسر از این نوع است مرد کاری خلاف طبیعت انجام نمی دهد بلکه کار او خلاف اخلاق و لذا مطابق رأی کانت خلاف عقل است .
2- رفتارهایی که خلاف طبیعت ماست، از نظر کانت ، خود ارضایی ، ارتباط جنسی با حیوانات و رفتارهای همجنسگرایانه از این نوع است کانت این نوع رفتارها را پست ترین نوع فساد می داند و حتی این گونه رفتارها را از خود کشی قبیح تر می شمارد .
کانت رفتارهای همجنسگرایانه را که دومین نوع جرائم جنسی یعنی جرائم جنسی مخالف طبیعت Contra naturam است مقاربت جنسی میان Sexus homoginii همجنسان می داند . که در آن موضوع تحریک جنسی انسان همجنس اوست نه از جنس مخالف . او این عمل را مغایر غایات انسانیت می داند چرا که غایت انسانیت در امور جنسی از دیدگاه کانت حفظ نوع انسان بدون هتک حرمت انسانیت است . وی معتقد است که در رفتارهای همجنسگرایانه نوع انسان محفوظ نمی ماند و نفس انسانی نیز به مرتبه ای نازلتر از حیوانات تنزل می کند و از انسانیت هتک حرمت می شود . بنابراین کانت در واقع رفتارهای همجنسگرایانه را به دو دلیل تقبیح میکند وی معتقد بود که اولاً مناسبات جنسی برای حفظ نوع انسان است ، و رفتارهای همجنسگرایانه چون خلاف آن غایت اند ، ناروا هستند و ثانیاً رفتارهای همجنسگرایانه موجب هتک حرمت انسانیت می شوند و لذا از این حیث هم در خور نکوهش اند .
در فلسفه اخلاق کانت مفهوم حرمت نهادن به «انسانیت» و تکریم «کرامت انسانی» از جایگاه و نقش بسیار مهمی برخوردار است . از نظر کانت تمام تکالیف اخلاقی از یک اصل نهایی عقلی استنتاج می شوند . او این اصل را یک امر مطلقی می داند که از آن صورتبندهای مختلفی بدست می آید یکی از آن صورتبندیها مبتنی بر مفهوم «تکریم انسانیت» است از نظر او هر رفتاری که کرامت و ارزش ذاتی انسان را نقض کند اخلاقاً نارواست . یکی از بارزترین مصادیق هتک حرمت انسانیت رفتارهای همجنسگرایانه است .
راجر اسکروتن فیلسوف معاصر انگلیسی نیز در تحلیل خود بر بنیانی غیر از برهان غیرطبیعی بودن رفتارهای همجنسگرایانه به تقبیح اخلاقی رفتارهای همجنسگرایانه می پردازد. به اعتقاد وی رفتارهای همجنسگرایانه به دو دلیل مهم به لحاظ اخلاقی درخور نکوهش هستند اولاً روابط میان همجنسگرایان بسیار سطحی و نا پایدار است دوم روابط میان همجنسگرایان به نحو متعارفی با بی بند و باری همراه است و نهایتاً به نوعی زندگی هرزه گرایانه می انجامد و دقیقا به این دو دلیل است که گسترش این رفتارها به بی ثباتی و فرو پاشی اجتماعی می انجامد به ویژه بنیان خانواده را در اجتماع مورد تهدید جدی قرار می دهد.
نظرات شما عزیزان: